آموزش زبان انگليسي به عنوان زبان دوم




 


« ذ » ذات نايافته از هستي بخش --- كي تواند كه شود هستي بخش ؟! (( جامي ))


ذره ذره كاندرين ارض و سماست --- جنس خود را همچو كاه و كهرباست . ((مولوي ))


ذره ذره جمع گردد وانگهي دريا شود .


 


« ر » راستي هيبت اللهي يا ميخواهي منو بترسوني ؟!


راه زده تا چهل روز امنه !


راه دويده، كفش دريده !


رحمت بكفن اولي !


رخت دو جاري را در يك طشت نميشه شست !


رستم است و يكدست اسلحه !


رستم در حمام است !


رستم صولت و افندي پيزي !


رسيده بود بلايي ولي به خير گذشت . (( نريخت درد مي و محتسبز دير گذشت . )) (( آصفي هروي ))


رطب خورده كي منع رطب چون كند !


رفت زير ابروش را برداره چشمش را هم كور كرد !


رفت به نان برسه بجان رسيد !


رفتم ثواب كنم كباب شدم !


رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبيد دلم پوسيد !


رفتم شهر كورها ، ديدم همه كور، منهم كور !


رقاصه نميتونست برقصه ميگفت زمين كجه !


رند را بند و قحبه را پند سود نكند !


رنگم ببين و حالمو نپرس !


روبرو خاله و پشت سر چاله !


روده بزرگه روده كوچيكه رو خورد !


روز از نو، روزي از نو !


روز گار آئينه را محتاج خاكستر كند !


روزگار است اينكه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد .(( قائم مقام فراهاني ))


روزه خوردنشو ديدم، ولي نماز كردنش را نديده ام !


روزي به قدمه !


روزي گريه دست زن شه است !


روضه خوان پشمه چال است !


روغن چراغ ريخته وقف امامزاده !


روغن روي روغن ميره ، بلغور، خشك ميمونه !


رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز --- تا داد خود از كهتر و مهتر بستاني . (( عبيد زاكاني ))


روي گدا سياهه ولي كيسه اش پره !


ريسمان سوخت و كجيش بيرون نرفت !


ريش و قيچي هر دو در دست شماست !



آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ سید جلال سیدیزدی فروشگاه توت فایل لبخند ماه اینجا همه چی هست Matlabi نمونه انجام شده آزمون گودیناف گلچين مطالب وب عمران و ساخت و ساز پلیس آب می‌آید... یک معاون اجرایی